پری ها ، دلنوشته های یک دختر دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران
![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
|
|
سلام به دختران سرزمینم
تلفن زنگ خورد . گوشیو برداشتم، پشت خط صدای یه بچه سه ساله گفت: الو میشه با باباییم حرف بزنم؟ خنده ام گرفت ، گفتم بابائیت کیه ؟ گفت ، بابایی دیگه. گفتم ، خب آخه من بابائی تو رو نمی شناسم. اسم باباییت چیه که صداش کنم ؟ گفت :بابایی !!!! جلوی خنده امو نمی تونستم بگیرم ، گفتم اسمت چیه عزیزم؟ گفت ماهان . گفتم ، خب آقا ماهان، میگم که بابائیت بهت زنگ بزنه . باشه؟ گفت قول میدی ؟گفتم ، بله که قول میدم . حالا با بابائیت چه کار داشتی ؟ گفت : آخه صبح موقع رفتنش ، من خواب بودم نتونستم باهاش خداحافظی کنم . گفتم الان زنگ بزنم باهاش خداحافظی کنم. توی دلم گفتم خوش به حال بابائیی که تو رو داره. توی این فاصله که داشتم با ماهان حرف می زدم همکارم رسید و شنید که میگم ماهان ، گفت پسر منه که . گفتم پس باهاش حرف بزن میخواد باهات خداحافظی کنه. اینکه به یاد کسی باشی هنر تو نیست هنر اون شخصه که باعث شده تو به یادش باشی و فراموشش نکنی. ممنون از ادمای خوبی که توی زندگیم بودن ،که حتی سالها دوری باعث نشد فراموششون کنم. برچسبها: تلفن بابایی قول فراموشی دوست داشتن هنر [ سه شنبه 2 ارديبهشت 1399
] [ ] [ پری ها ]
|
[ سایت پول یابی : کارآفرینی , کسب درآمد خانگی , بازاریابی ] [ Weblog Themes By : poolyabi]
| |